تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

ورزشكاران. دلاوران. نام آوران

جلسه اول كه فراز رفت شنا. خيلي شجاع بوده ظاهراً و ‍ژانگولر بازي زيادي درآورده بود. وقتي هم اومد خونه همه‏ش از كاراي محير العقولش (!) موقع شنا تعريف مي‏كرد و از شجاعت بي‏مثالش (!) . اين از پيش فرضي كه من از فراز داشتم  و از اينكه بچه‏ي شجاعي نيست و محتاطه، فرق داشت. از اينكه فرق داشت خوشحال بودم :)  
جلسه‏ي دوم اما نمي‏دونم چي پيش مي‏ياد كه وقتي برگشت خونه گفت من اصلن ديگه شنا نمي‏رم. هيچ وقت. براي هميشه
امروز جلسه‏ي سومش بود. به زور رفت. به اين شرط كه  فقط آب بازي كنه و اصلن شنا نكنه.  وقتي برگشت نظرش رو در مورد شنا و ادامه دادنش پرسيدم. گفت:« باشه حالا .  شايد جلسه‏ي بعد هم برم. ولي من اصلن اصلن اصلن  المپيك  شركت نمي كنم هاا. حواستون باشه» (!)

.
.
.


المپيكي شدن شازده‏مون در مخيله‏مون هم حتي نگنجيده بود.


۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

اندوه لبنا*ن كُشت ما را؟!

فردا من دارم مي‏رم نمايشگاه كتاب. الان ليست كتابايي كه تو چند ماه اخير يواش يواش با استفاده از گودر و وبلاگا تهيه كرده بودم رو نگاه مي‏كردم و بر آن شدم كه بيام اينجا بگم آي دوستان عزيزاون عقبا. آي دوستان مجرد يا متاهل بچه ندار، كلن قُمپُز(املاش درسته؟!) زياد از خودتون در نكنيد من‏باب اينكه بچه تون رو مدل كوول تربيت مي‏كنيد و مدل هات ادب. صبر داشته باشيد عزيزان من . نشا شيده شب درازه. مثلن همين من. به من نگاه كنيد. من همونيم كه مي‏گفتم بچه‏م رو از شيش هفت سالگي مي‏فرستم مكانيكي يا صافكاري براي كار و صنعت. من همونيم كه مي‏گفتم بچه بايد تجديد بشه، اصلن روفوزه بشه تا معني زندگي رو بفهمه ( تجديد و روفوزه شدن واژه هاي مهجور وغريبي مي باشند اين روزها آآآه ). من همونيم كه تو دلم به پدر مادرايي كه ميگفتن ما با بچه مون درس و مشخ كار مي‏كنيم هار هار مي‏خنديدم و ... اووووه

اين بماند كه همون من عمرا- حداقل تا اطلاع ثانوي-  بزاره بچه‏ش  بره زير دست مكانيك و صافكار كه مبادا بهش بگن بالاي جشمت ابروئه. اين بماند كه همون من از پارسال تا حالا دنبال مدرسه مي‏گرده و هي به حياط مدرسه‏ها و كلاس و مدير و مربي و ساعت كاري و تفريح يا آموزش زياد و كم تعداد كثير و قليل دانش آموز مدرسه هايي كه رفتم گير مي‏ده و ... اينا همه بماند كه بايد يه پست اختصاص بدم بهشون. فقط الان خواستم بگم كه ليست كتابايي كه بايد از نمايشگاه بخرم و هي هرچي تو اين چند ماه براي همين من، همين منِ منِ كله گنده، جالب توجه و قابل خريدن  بوده شده اينا: پرورش توانايي هاي ذهن.. ، موفقيت تحصيلي... مشق شب را شيرين كنيم... ترببيت شنوايي و زبان آموزي.. درمان اختلالات رياضي (!) گوسفندي كه عصباني بود، جوجه‏ي مرغ و ...، گربه‏ي ماهيگير، كلمانتين فلان كار را ميكند و بهمان كار را، و ...

كشك مي‏باشم از خودم
.

Google Analytics Alternative