تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبه

اندوه لبنا*ن كُشت ما را؟!

فردا من دارم مي‏رم نمايشگاه كتاب. الان ليست كتابايي كه تو چند ماه اخير يواش يواش با استفاده از گودر و وبلاگا تهيه كرده بودم رو نگاه مي‏كردم و بر آن شدم كه بيام اينجا بگم آي دوستان عزيزاون عقبا. آي دوستان مجرد يا متاهل بچه ندار، كلن قُمپُز(املاش درسته؟!) زياد از خودتون در نكنيد من‏باب اينكه بچه تون رو مدل كوول تربيت مي‏كنيد و مدل هات ادب. صبر داشته باشيد عزيزان من . نشا شيده شب درازه. مثلن همين من. به من نگاه كنيد. من همونيم كه مي‏گفتم بچه‏م رو از شيش هفت سالگي مي‏فرستم مكانيكي يا صافكاري براي كار و صنعت. من همونيم كه مي‏گفتم بچه بايد تجديد بشه، اصلن روفوزه بشه تا معني زندگي رو بفهمه ( تجديد و روفوزه شدن واژه هاي مهجور وغريبي مي باشند اين روزها آآآه ). من همونيم كه تو دلم به پدر مادرايي كه ميگفتن ما با بچه مون درس و مشخ كار مي‏كنيم هار هار مي‏خنديدم و ... اووووه

اين بماند كه همون من عمرا- حداقل تا اطلاع ثانوي-  بزاره بچه‏ش  بره زير دست مكانيك و صافكار كه مبادا بهش بگن بالاي جشمت ابروئه. اين بماند كه همون من از پارسال تا حالا دنبال مدرسه مي‏گرده و هي به حياط مدرسه‏ها و كلاس و مدير و مربي و ساعت كاري و تفريح يا آموزش زياد و كم تعداد كثير و قليل دانش آموز مدرسه هايي كه رفتم گير مي‏ده و ... اينا همه بماند كه بايد يه پست اختصاص بدم بهشون. فقط الان خواستم بگم كه ليست كتابايي كه بايد از نمايشگاه بخرم و هي هرچي تو اين چند ماه براي همين من، همين منِ منِ كله گنده، جالب توجه و قابل خريدن  بوده شده اينا: پرورش توانايي هاي ذهن.. ، موفقيت تحصيلي... مشق شب را شيرين كنيم... ترببيت شنوايي و زبان آموزي.. درمان اختلالات رياضي (!) گوسفندي كه عصباني بود، جوجه‏ي مرغ و ...، گربه‏ي ماهيگير، كلمانتين فلان كار را ميكند و بهمان كار را، و ...

كشك مي‏باشم از خودم
.

۳ نظر:

leili گفت...

nemidunam chera injoorieh! gfagat kollan gompoz ha ro tatil kardam. ta hala harchi poshte sare mardom goftam hamash ro cheshidam.... goftam dige ye zarre saket basham balke bad tar az in saram nayad!!!!

مامان آرمان گفت...

حیفم اومد با فیلتر شکن هم شده اینجا نیام و کامنت نزارم...راستش از اون مهجوریت و غریبی که برای رفوزه و تجدیدی گفتی خوشم اومد....واقعا بجا بود جامعه هم به سمتی میره که بچه ها سختی نبینند انگار!!!! دو تا از مامانهای مهد آرمان هفته پیش رفته بودند اموزش و پرورش منطقه2 که سر خیابان مهد هست تا در مورد مدرسه خوب برای پیش دبستانی سوال کنند مسئول مربوطه بی هیچ مقدمه ای گفته بچه های شما لای پنبه بزرگ شدند ببرید بزارید غیر انتفاعی!!! حالا نمی دونم این حرفهام چه ربطی به موضوع داشت...تازگیها بی ربط زیاد حرف میزنم...اما خواهر !! من پنجشنبه رفتم نمایشگاه کتاب...تقسیم کار کردیم بابایی رفت ناشران عمومی و... من و پسرک رفتیم ناشران کودک....هنوز یک سوم سالن کودک را ندیده، شازده خسته شد و منِ بچه ذلیل!!! امدم بیرون...این بود گزارش نمایشگاه رفتن من!

مامان ارمان گفت...

راستی موضوع را هم خوب اومدی لیلا جون...

Google Analytics Alternative