تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۷ تیر ۱۶, یکشنبه

اندر احوالات شر آیتم و گودر و اینها

این گوشه را لطفاً ببینید، من هم از این شر آیتمها دارم.
مدتی پیش به دلیل اینکه امکان دارد هر آن همه چیز فیلتر شود، و اینکه چه خوب است همۀ وبلاگهایی را که میخوانم در یک صفحه ببینم و هی سر نزنم وببینم مطلب جدیدی نیست و اینکه وبلاگهایی را که قدیم تر ها میخواندم و ف ی ل تر شده اند** را ببینم، همۀ وبلاگهای ستون کناری که البته خیلی دوستشان دارم وبلاگهای دیگری که میخواندم ولی در این ستون نیست را به گوگل ریدر انتقال دادم. والبته ایدۀ این کار و راهنمایی برای این کار در وبلاگ خانم شین آمده بود. پست اخیر خانم شین ، راهنمایی مفصل تری در این زمینه بود و اینکه چگونه از این صفحات گوگولی مگولی مطالب شر شده را بیاوریم داخل وبلاگمان. دیروز بعداز ظهر این کار را انجام دادم و درکمال ناباوری دو سه دقیقه بیشتر هم طول نکشید (البته لازم به ذکر است که در سیستم بلاگر این کار با سرعت بیشتری انجام میگیرد، اینهم یکی از مزایای بلاگر!). بعد از اینکه این صفحه آمد و گوشۀ این وبلاگ جا گرفت به این فکر کردم که حالا چه چیزی را شر کنم ! و مطالبی که میبینید به عنوان اولین شر شده ها ، انتخاب کردم. از هر دری سخنی شده است برای خودش. اینطور نیست؟!.(آیکون سردرگمی ***).
نمیدانم چرا رنگی شده است. در صورتیکه در وبلاگهای دیگر رنگی نیست . و نمیدانم حالا که رنگی شده است چرا به رنگ صفحۀ من نمی آید. میترسم اگر دست کاریش کنم، همان صفحۀ سفیدی شود که در بقیۀ وباگها میبینم که به هر حال من این رنگی را که میبینید با تمام بی تناسبیش ترجیح میدهم.
اصلاً شما این صفحه را رنگی میبینید یا همان سفید رویتش می کنید؟
*
من البته خیلی با امکانات گوگل ریدر و یا به اصطلاح برخی گودر، آشنایی ندارم. مثلاً نمی دانم این فید که برخی در صفحه اشان دارند به چه در میخورد، و .... یک چیز دیگر هم که نمیفهم ، این است که احساس میکنم این گوگل ریدر گاهی دم در می آورد و من بلد نیستم دمش را چطور کوتاه کنم. مثلاً بعضی از مطالب که در وبلاگ هست را در گوگل ریدر نمیتوانم ببینم، مثل مطلب آخری گلمریم و شیلا.
*
در مورد مطالبی که شر میشود؛ من راستش وبلاگهایی هستند که میخوانم و ممکن است از مطالبی که مینویسند خوشم هم بیاید ولی فکر میکنم ممکن است اصلاً تناسبی با وبلاگ من که اسمش است "من و پسرم " و منی که هویتم در این دنیای مجازی شده "مامان فراز" نداشته باشند. میفهمید، این یک وبلاگ نسبتاً مادرانه است با هویت مادرانه ای که برای خودم انتخاب کرده ام، هرچند گاهی اوقات من زیرآبی میروم ولی در کل هدفم از نوشتن، همانطور که قبل تر ها هم گفته بودم، فراموش نکردن لحظاتی است که خوب و بد در زندگی و عالم متاهلی و بخصوص مادری پیش می آید . فکر میکنم شاید شخصی که من وبلاگش را خوانده ام و از نوشته اش خوشم آمده و عالمی متفاوت از دنیای من دارد، شاید خوشش نیاید ، مطلب خودش را در این وبلاگ به عنوان شر آیتم ببیند. اینطور نیست؟
*
**؛ وبلاگهایی که خوانندۀ خاموششان بوده و هستم : من تقریباً از سال هشتاد ویک با عالم وبلاگستان آشنا شده ام . وبلاگ زیتون از اولین وبلاگهایی بود که میخواندم. یادم است زمانی تقریباً هر روز به این وبلاگ سرمیزدم و انگار ایران را میدیدم از آن فاصله در بین نوشته هایش، گذشت و وقتی به ایران برگشتیم، این وبلاگ ف ی لتر شده بود. مدتی پیش به وسیلۀ گوگل ریدر موفق شدم ببینمش و بینم اوضاع و احوالش چگونه است. یکی دیگر از وبلاگهایی که میخواندم ومیخوانم، به عنوان یک خوانندۀ خاموش و بی آزار، وبلاگ شراگیم است . قلم قشنگی دارد و گاهی مطالب زیبایی مینویسد و البته در یکی دو سال اخیر مطالب بالای بیست سالش زیاد شده، هرچند در مایه های طنز است ولی خوب ، بالای بیست سال است دیگر!. وبلاگ خورشید خانم هم از مدتها پیش میخواندم و به دلیل ف ی ل تر شدن تا قبل از گوگل ریدر قابل مشاهده نبود. و خیلی از وبلاگهای دیگر مثل مریم گلی که به ندرت مینویسد ولی همان هم که مینویسد شسته رفته و زیباست . فروغ که کنکاش در خودش و خودشناسی اش برایم جالب است ضمن موفقیتهای کاری با کش و قوسهای فراوان، وبلاگ هم مینویسد. نارنج که هرچند کم گوی است ولی من بعضی وقتها می مانم از توانایی این زن در بیان احساسات زنانه و مادرانه و لمس و دیدن جزئیاتی که هستند و به ندرت دیده میشوند.
ساروی کیجا ، آلوچه خانم ، زن روزهای ابری و... راستش وبلاگهایی که هرازگاهی میخوانم و بعضیهاشان هم مادرانه نیستند، خیلی بیشتر از اینها هستند ولی اگر بخواهم بنویسم خیلی طول میکشد، همینها هم که نوشتم ، خیلی شتابزده توضیح دادم در موردشان و میترسم اگربفهمند کسی چنین شتابزده در موردشان اظهار نظر کرده، تک تک موهایشان را بکنند ازناراحتی داشتن چنین خواننده هایی !
**؛ آیکون سردرگمی از آن آیکون های ناشناختۀ عالم بشریت است.
پی نوشت: راستش من از مطالب شر شدۀ یک خطی خوشم نمی آید. فکرش را بکنید، عنوانی نظرتان را جلب کند، بروید با این سرعت لاک پشتی اینترنت تا کل مطلب را ببیند و بعد متوجه شوید که مطلب نوشته شده چیزی بیشتر از عنوانش ندارد!.
پی نوشت دوم: من اینها را نوشتم ولی راستش را بخواهید، جدیداً وبگردی و وبلاگ بازی ام را خیلی محدود کرده ام، به غیر از از آن محدودیت چند روزه ای که در دو پست قبل شرحش رفت، هر دو یا سه روز یکبار آنهم در ساعاتی مشخص ،حتی به وبلاگ خودم و همچنین گودر سرمیزنم که امکان دیدن اینهمه وبلاگ را در یک صفحه برایمان فراهم کرده است. دمش گرم!
حالا بروم و به زندگیم برسم!

هیچ نظری موجود نیست:

Google Analytics Alternative