تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۹۰ آبان ۱۹, پنجشنبه

 عکس بالا یکی دیگه از نقاشی های فرازه. خب خیلی وقته ازش ننوشتم. الان که اومدم تو وبلاگ با کمک یه فیل تر شکنی اومدم که اینم دیگه  مدتهاست جواب نمیده و امشب نمیدونم چی شد که  به سرش زد ووبلاگمو بازکرد   و منم از فرصت استفاده کردم. داشتم میگفتم. از بین تموم کارای فراز علی الحساب این نقاشی ها رو داشته باشید. سمت راستی که از نقاشی های تیپیکال فرازه. نقاشی سمت چپ هم یه ماشینه- ماشینی که به قول خودش سیستم داخلش یه طوریه که دودای رنگی میده بیرون که بوی عطر میدن نه بوی دود!!!
 فراز عشق ماشینه کلن. نگفته بودم؟ بن تن واسپایدرمن در درجات بعدی اهمیت قرار دارند. فوتبال هم علی الحساب جایی در علائقش نداره. یه چیزایی از بچه های مدرسه و پسردایی و پسرخاله اش  در مورد فوتبال شنیده و یه سری بازیکنا و تیما.هر از گاهی برای نشون دادن معلومات اضافه شده ش به من یه چیزایی میگه. مثلن چند روز پیش داشت برام تعریف میکرد که اون موقع که تو نبودی من فوتبال بارسلونا رو از تلویزیون دیدم. مایکل جکسون هم یه گل زد!!
ضمنا فراز معتقده نقاشی تو دفتر خط دار با نظم تره تا دفتر نقاشی!
 عکس دوم، برف همین دو سه روز پیشه. تو محوطه خونمون. فراز که کلی کیفول شد
 . این یکی از عکسای فراوانیه که فراز از به قول خودش عشقاش  در زوایای مختلف گرفته.
دیگه چی گذشته تو این مدت؟ خب اول اینکه فراز آب بابا داد رو یاد گرفته. امشب یه املا نوشت از همینا. فکرشو بکنید؟ همون فراز جوجوی 47 سانتی مشق مینویسه و املا!  اینو دیگه عکس ننداختم بیارم اینجا ولی به محض اینکه عکسی انداختم و فیل تر شکن و اینها رو به راه بود، میام میزارمش اینجا ببینید دستخط این شازده رو. 
هممم دیگه چی. آها ما دو سه هفته پیش رفتیم کیش و اومدیم. بزار یه عکسم از  اونجا پیدا کنم. آها این
لازم به ذکره که فراز بعد اون سفرسیاه سوخته شد و هنوز به رنگ سابقش برنگشته.

راستی کتاب میهمانی خداحافظی خانم شین رو هم از دست ندید. کتاب قشنگ و ساده ایه و پر از جملاتی که آدم همه ش فکر میکنه فکرای خودشه که با نظم و ترتیب و قشنگ نوشته شدن. ذوق اینکه نویسنده‏ کتاب رو از نزدیک میشناسیم هم یه سمت دیگه ی قضیه خوش خوشان شدنه. 
 
اولش که فراز این نقاشی رو بهم نشون داد. لبمو گاز گرفتم. بچه که بودیم یه فامیل خل و چلی داشتیم چند سال بزرگتر از خودمون. برامون نقاشی میکشید. بعضی وقتا جوجه. بعضی وقتا اسب. و خیلی وقتا نقاشی یه آدم  سیگاربه دست که  برای تنوع در حال جیش کردن هم بود. ما بدمون میومد. ولی اون  خودش از شاهکاری که کشیده بود سرکیف میشد و هر هر می‏‏خندید. 
نکنه ژنا تاثیرشونو گذاشتن رو بچه‏‏‏ ی من؟ 
اگه بده، چرا معلمش براش آفرین نوشته و ماه و ستاره داده بهش!؟
ازش پرسیدم نقاشیت چیه؟ گفت این یه دایناسوره (!) که تو یه فروشگاه مسولیت داره! مسئولیتش هم اینه که از اینجا (دهنش) آب میخوره. بعد میره پایین. تو شکمش یه تکنولوژی هست که باعث میشه آبه از اینجا عین شیر کاکائو بیاد پایین. از  اون لوله‏ ی بالای دمش هم شربت آلبالو میاد!   تازه سیستم باد(!) هم داره تو شکمش که  بادکنکا رو باد میکنه میفرسته بیرون ( اشاره به اون دو تا گردی)!!
Google Analytics Alternative