تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۸ بهمن ۲۸, چهارشنبه

این پسر هیچ نَوَفَهمه!!

دیروز خانوادگی نشسته بودیم و هرکدوم به کاری مشغول؛فراز با اسباب بازی‏هاش بازی می‏کرد. من یک کتاب دستم بود ونمی‏خوندمش، باباش هم روزنامه می‏خوند.
فراز خیلی بی‏مقدمه برگشت و گفت: «بابا، تویه روزی پیر می‏شی، بعد فوت می‏کنی. اونوقت من با مامان عروسی می‏کنم».
طبعاً من و باباش اولش جا خوردیم از فکر مرگ (تو مایه‏های تلنگر و این صوبتا) و بعد خنده‏مون گرفت و اون قسمت تلنگری قضیه به کل فراموش شد. ضمن اینکه به من احساس خوش خوشانی هم دست داد مبنی بر اینکه" اگه این اسمش عشق جاودان نیست، پس چی عشق جاودانه؟هان؟هان؟هان؟هان؟"!
بعد از مزه مزه کردن اون حس خوش خوشان ازش پرسیدم:«خب، فراز، منم یه روزی پیر می‏شم و می‏میرم، اونوقت چی؟»
فراز: «خب، اون‏وقت من می‏رم با مامان هاجر{مادر من} عروسی می‏کنم!!!


.
.
فراز 5 ساله شد. از تبریکا ممنونم

هیچ نظری موجود نیست:

Google Analytics Alternative