۱۳۸۹ اردیبهشت ۸, چهارشنبه
قرار وبلاگستونی تو تولد سام
دیروز تو تولد سام، فرصت آشنایی بیشتر با بعضی از دوستان مجازی و کوچولوهایی که ازشون مینویسند رو پیدا کردم؛ مریم و آوای نمکینش، شیرین و آیین پهلوون، رامونا خانوم محجوب و غزل کوچولوی موقر، مژگان و آندیا خوشگلو، زرافه خوش لباس ورزشکار و پسرش عرفان که مثل فراز دیگه نمیشه بهشون پسوند کوچولو رو چسبوند، و بعضی مامانهای وبلاگ نویس دیگه که کمتر باهاشون آشنا بودم. همینطور نیما شیر پسر شیلا، ارشک کوچولوی مهتا، و آریو و آرشای نغمه رو هم که قبلاً با مامانهاشون آشنا شده بودم رو از نردیک دیدم. همه چی عالی بود. من که خیلی بهم خوش گذشت و از آشنایی نزدیک با دوستان ندیده ای که جزئی از افکار و عقایدو روزمرگیها و زندگیشون رو میخونم بسی خوش خوشانم شد و دز اکزایتیگم بالا رفته بود. همه هم بسیار خوب بودند . خوب تر از اونچه که تصور میکردم. دست گلمریم درد نکنه که این فرصت رو به وجود آورد و تونست منیج کنه.
قبل از این مهمونی ، فکر میکردم مشکل گیس و گیس کشون بچه ها به صورت لحظه ای وجود داشته باشه. ولی خب، اینطور نشد. فراز ؟ بدک نبود. یعنی میدونید، یه لحظه قیافه اش یه طوری میشد که انگار اندوه تمام عالم رو دوش اینه و آی ی ی گرییییه. حالا مثلاً چی شده بود؟ که چرا فلان وسیله بازی تموم شده و همه دارند و من ندارم. بعد یک لحظه دیگه، قیافه شنگولی پیدا میکرد و مدیریت میکرد لحظه هاش رو با بتمن و خلبان و دزد و پلیس و آقای تعمیرکاری شدن و...! دیروز تو ماشین بهم گفت که خیلی خیلی خیلی بهش خوش گذشته و باید تولد خودش هم همینطوری باشه. ببینیم چه میکنیم امسال با تولد شازدهمون.
**
تولد سام فرصت خوبی بود که منی که مدتها تو مووود نوشتن نبودم، دوباره سر ذوق بیام.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر