تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۹ اردیبهشت ۹, پنجشنبه

حلول قسمت بی سواد می‏سواد روح رضا شاه در فرزند ما!

اگه اشتباه نکنم رضا خان بوده. آره. فکر کنم همون رضا شاه بوده ولی مطمئن نیستم. یه روزی به رضا خان می‏گند چرا مردم برای بعضی کلمه‏ها یه قافیه عین خودش می‏سازند که اولش میم داشته باشه؟. مثلاً می‏گند شاه ماه، غربت مُربت، ادا مَدا، و....
رضا شاه می‏گه. آخه اون قدیم مدیما مردم ما سواد مواد نداشتند اینا رو نمی‏فهمیدند. به گفتن این مدلی عادت مادت کردند !
*
چند روز پیش با فراز رفته بودیم شهر کتاب. فراز کتابا رو یکی یکی برمی‏داشت. یه نگاه می‏کرد ببینه ماشین یا وسیله نقلیه توش داره یا نه. بعد اگه نداشتند می‏گذاشت سر جاش. به شدت هم مشغول این کار بود. من تو همون قسمت مربوط به بچه ها کتاب افسانه های مردم گرگان رو دیدم. پرسیدم: فراز این کتابو بگیرم. هیچ جواب نداد. مشغول کار خودش بود. یه کتاب از رولد دال براشتم. پرسیدم « این چی؟ نگا. در مورد آدم کوچولوهاست تو یه جنگل. چه عکسای قشنگی هم داره». دیدم نه. اصلاً نگاه هم نکرد. یه کتاب دیگه برداشتم. شعر بود برای بچه ها. اسمش رو الان یادم نیست. گفتم:« فراز نگاه. این کتابم قشنگه ها. شعر داره. چه شعرهای قشنگی هم. نقاشی هاش هم خیلی قشنگند».
فراز همون‏طور که کتابا رو جابه جا می‏کرد با صدای بلند. طوریکه همه برگشتند به ما نگاه کردند، گفت:« ببین مامان. من افسانه مَفسانه و شِعر مِعر نمی‏خوام. برای من یه کتاب انتخاب کن که ماشین ماشینو و این جور چیز میزاداشته باشه»!!

هیچ نظری موجود نیست:

Google Analytics Alternative