فراز با تلفن با مادربزرگش صحبت ميكنه. موضع : غذاهاي جديد مورد علاقهش!
فراز: «...، من از ديزي هم خوشم اومده. تازگيا يه غذايي مامانم بلد شده بپزه كه اونو هم خيلي دوست دارم. اسمش هم يادم نيست چي بود... هممم ...چي بود؟... آهان... عدسِ لات*»!
* دال عدس
۱۲ نظر:
سلام من از این آدرسhttp://aidaaaa.blogfa.com/
می خوام بیام به بلاگر.اما نمی دونم چطورباید لینک هام رو به صورت قبل منتقل کنم.می خواستم ببینم شما می تونید به من کمکی بکنید؟
با توجه به این http://farazjoon.blogspot.com/2008/12/blog-post_30.html
پست تون پرسیدم.
قربون این پسر برم که عدس لات دوست داره نوش جونت عزیزم. نبینم غمغین باشی.
عزیزم چه نظری هم می ده پشت تلفن راجع به تو!
تو ذهنم یه عدس لات اومد با زنجیر تو دستش رفته تو راسته حبوبات نفس کش می طلبه!!!!!
نوش جونت خوشگلمممم :)
looooooooooooool کلی خندیدم.... ایول
اولش از عدس لات گفتن فراز جون خوشم اومد بعدش هم ایول گفتم به اون عنوانی که به این نوشته دادی... مادر و پسر طنز در خون تان هست....
راستی من هم سوپ دال عدس خیلی دوست دارم خوب شد یادم انداختین این سه روز تعطیلات یکی از غذاهام مشخص شد...
قربون حرف های بکر شازده پسر برم من. عزیزم غمغینیت رو نبینیم دیگه.
ای جانم به این پسر. این عدسِ لات از کجا به ذهنش رسید؟
تولد فراز جون مبارک...انشالله 120 سالگی را جشن بگیره با پدر و مادر و...
می بوسمت پسر باهوش و ادیب و شش سالگی ات را تبریک میگم....
سلااااااااااااااااااام.
خوبید؟
بدون ما خوش می گذشت؟ می بینم که نمیگذشت، چون غمغین شده بودید! (اعتماد به نفس رو داری؟)
ما هم خیلی خیلی از ندیدنتون غمغین بودیم. اما حالا برگشتیم. آپ هم کردیم.
فراز جونم عدس لات نوش جونت.بوس بوس
یک دنیا ممنون.از راهنمایی با ارزشتون.
اِ! من همون اول، یک کامنت گذاشته بودم. غیب شد. :(
ارسال یک نظر