تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۷ آبان ۲۷, دوشنبه

زندگی بدون اینشاالله و ماشالله!

جناب استاد و زنش در مراسم دفاع بابای فراز

امروز بابای فراز نیاز داشت که نظر استاد هلندیش رو درمورد کاری بپرسه. ایمیلی زده بوده بهش و اونهم مثل همیشه پاسخ ایمیل رو نیم ساعت بعد از فرستادن ایمیل براش فرستاده بوده و علاوه بر پاسخ اون سوال، نوشته بوده زنش اول نوامبر فوت کرده!.
سه سالی بود که زنش دچار یک نوع سرطان زنان از نوع درمان ناپذیرش شده بوده. اولاش گفتنه بودند بیشتر از 6 ماه زنده نمیمونه. ولی بنا به خیلی شرایط تونسته بودند این مدت رو به سه سال برسونند و تو این مدت استاد فراز کارش رو که یه کار کلیدی در دانشگاه بوده کاملاً پاره وقت گرفته بوده و به کار دیگه اش که موسس و مدیر یکی از شرکتهای معتبر بین المللی بوده ، فقط در منزل خودش و به صورت آنلاین رسیدگی میکرده و مدیریت اصلی رو به کسی دیگه واگذار کرده بوده و بیشتر وقتش رو صرف مراقبت شخصی از زنش کرده بود. اوایل مریضی وقتی هنوز حال زنش خیلی بد نشده بوده، به چند تا کشوری که زنش همیشه دوست داشته برند هم رفته بودند.
وقتی من بچه ام تازه به دنیا اومده بود و با مشکلات نوزادیش سرو کله میزدم. هرازگاهی پیغامی هم از همسراین استاد (که کارش مربوط میشد به یکی از شاخه های علوم پزشکی) میرسید که "نگران نباش و اینها طبیعیه و این کار رو بکن و اون کار رو نکن و..". خلاصه که حرفاش یک پشت گرمی بود برام به این معنی که حالا تو اون غربت کسانی هم هستند که به فکر من باشند.
خبر مریضی زنش رو ما ایران بودیم که از طریق ایمیل استاد متوجه شدیم. طبعاً ناراحت شدیم و نمیدونستیم چطوری مراتب تاسف خودمون رو اعلام کنیم. محمد پاسخ این ایمیل های سخت که نیاز به ابراز احساسات داره رو به من واگذار میکنه و من مونده بودم چی بنویسم. این استاد از اون خدا انکارکنهای خارجیه **. و این شرایط رو کمی غیر معمول میکنه چون آدم در شرایط معمولی میتونه بنویسه مثلاً من برات دعا میکنم، توکلت به خدا باشه، دعا رو فراموش نکن و.... ولی وقتی یک کسی به این چیزها اعتقاد نداشته باشه آدم میمونه چی بگه. اونموقع ابراز تاسفمون رو از خبر مریضی بدون این اینشالله ها نوشتیم و رفت.
اینبار هم وظیفۀ نوشتن ابراز تسلیت به من واگذار شده و من مونده بودم چی بنویسم. علاوه بر اعلام ناراحتی بنویسم مثلاً صبر جمیل و اجر جزیل برات از خدا میخوام؟ یا ساده ترش، خدا صبر بده بهت؟ بنویسم روحش شاد باشه اینشالله ؟ در بهشت به روی اون بازه؟ یا چی؟
این شد که به همون ابراز ناراحتیم اکتفا کردم و اینکه چقدر این ضایعۀ از دست دادن همسر برای اون میتونه سخت باشه (هرچند دراین سختی هم شک دارم، اگر ما بودیم میگفتیم "راحت شد" بعد از اونهمه دردی که کشیده!) .
خلاصه که آدمیزاد میمونه وقتی قرار نباشه این اینشاالله و ماشالله رو بگه ، چی بگه؟

**به نظر "من " دو نوع منکر خدا وجود داره، یک نوعش خارجیه که نمونه ها ش رو در مدت اقامتمون در فرنگ کم ندیده بودیم . اینها در عین حالیکه خدا رو انکار میکنند ولی به دین و عقاید طرف مقابلشون هم کاری ندارند و آدم بعضی وفتها فکر میکنه حتی احترام هم میگذارند مثلا، ً وقتی یک کسی از یک کشور مسلمون برای شام دعوت میکنند، میرند براش گوشت ذبح اسلامی میخرند! و هی پشت سر آدم تو مهمونی راه می افتند د و میگند این " گوشت خوکه، این الکل داره واین اله و این بله و.... هرچند که ممکنه اون طرف که از اون کشور مسلمون اومده باشه بی خیال این حرفها هم باشه ولی به هرحال اینها تلاششون رو میکنند.
منکر ایرانی: منکری هست که منکربودن خودش رو به بوق و کرنا میبنده و گاه و بیگاه به هر مناسبت ممکن استدلال میاره که چقدر عقیده اش درسته ودرعین حال در هر فرصتی هم که گیر میاره، هرچی با خشم و نفرت در حالتهای مختلف یاد گرفته و تجربه کرده به عنوان مزایای عقیده اش، میر*ینه رو طرف مقابلش . به نظر اون، هرکی مثل اون فکر نکنه میشه متهجر، بیسواد و عامی ، جهان سومی!، حکومتی، موافق سنگسار و... و حتی در نوع حاد از علل گلوبال وارمینگ!.






هیچ نظری موجود نیست:

Google Analytics Alternative