تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۸ تیر ۲۷, شنبه

گوسیپ گرل

چند روزی رفته بودیم شمال. امروز که خواستم عکسها رو به کامپیوتر انتقال بدم دیدم رم ریدرمون هم کار نمیکنه اِنی مُر(سیم خود دوربین هم مدتی پیش ناپدید شد) تا بَلکَم چند تا عکس از اون طرفا و همچینین عکس فراز رو در یک پست بگنجونم. این شد که برای خالی نبودن عریضه میخوام برم سراغ معرفی یه سریالی که این اواخر دیدم.
.
یه مدت پیش برای تغییر روحیه دو تا سریال سفارش دادم. یکی سریال فرندز که معرف حضور همه هست، ویکی دیگه هم سریال gossip girl. داستان سریال اخیر در مورد چند تا نوجوون نسبتاً خوش برورو و خانواده هاشون و مشکلات و روابطشونه. داستان سریال تو منهتن نیویورک اتفاق می افته. در زرد بودن این سریال مثل خیلی از سریالای تلویزیونی دیگه شک نکنید ولی در کنار این زرد بودن، خیلی هم سرگرم کننده است و میتونه در جهت تغییر حال و هوا تو این اوضاع و احوال مفید باشه.
کل داستان از زبون گوسیپ گرل- دختر خبرچین- نقل میشه که سایت و دم و دستگاهی هم برای خودش داره و از همه چی خبردار میشه و ما هیچ وقت اونو نمی بینیم.
داستان از اونجایی شروع میشه که دختری به اسم سرینا از سفر برمیگرده. این خبر تو سایت گوسیپ گرل منتشر میشه و همه با موبایل و مسنجر به هم این خبر رو انتقال میدند وبیننده کنجکاو میشه که بدونه این دختر از چه نظر جالبه و چرا برگشته؟ در طول سریال با شخصیت این دختر آشنا میشیم که دختر مثبت و ایزی گویینگی هست. قبل از رفتنش به پارتی گرل معروف بوده و خلاف ملاف هم تو پرونده اش داشته ولی حالا اومده برای تغییر!
دختر دیگه به اسم بلر هست که قبل ترها دوست صمیمی سرینا بوده و تو این سریال روابطشون کش و قوس داره و مشکل اصلی و اولیه سر این قضیه است که سرینا با دوست پسربلر، نیت، رابطه برقرار کرده بوده قبل از رفتنش . بلرگاهی مارمولک بازی در میاره و گاهی هم خوب میشه و خلاصه اینکه خرده شیشه داره. مادرش طراح لباسه و لباسای فوق العاده قشنگی آدم تن این دختر میبینه.
این دو تا دختر از شخصیتهای اصلی سریال هستند. بقیۀ شخصیتها عبارتند از: دان، که سرینا رو از قبل دوست داشته و بروز نمیداده و حالا ...
نِیت، که از بچگی قرار بوده با بلر عروسی کنه ولی خوب آدم توزردی از آب درمیاد و خب خیلی آدم محکمی نیست و معلوم نیست چی میخواد از زندگی ولی آدم بدی هم نیست در کل و درگیر مشکلات خاص خودشه .
جنی، خواهر دان‏ه که داره دوران بلوغش رو میگذرونه و تیپش به مانکن‏ها میخوره و قیافش شبیه یه گربۀ خوشگله. تو یکی دو تا قسمت محور اصلی داستان میشه.
وَنِسا، که بعد از چند قسمت ما می بینمش. دوست صمیمی دان‏ه ولی قبلاً دان و این با نیت دیگه ای ظاهراً دوست شده بودند و حالا دان باید یکی رو انتخاب کنه. دختر دررگۀ فوق العاده خوشگلیه و شخصیتش به نظر من معمولی تر از بقیه است.
و اما شخصیت جالب این سریال، پسریه به اسم چاک که نقش یه پسر نخاله و هیز و پست فطرت پولدار رو خیلی خوب بازی میکنه و خیلی جاها در حین این نخاله بازیاش، آدم نمیتونه منکر اون هالۀ نوری بشه که دور سرش رو احاطه کرده!
مادر سرینا قبلاً دوست دختر بابای دان بوده، و حالا قراره با بابای چاک که یه تریلیاردره عروسی کنه!. بابای بلر عاشق یه مدل مرد شده ومتوجه شده که همجنس گرا ست و زن و بچه رو بی خیال شده. بابای نیت به کوکائین معتاد میشه و میخواد ترک کنه و ...
کلاً معجونیه برای خودش که حالا علاوه بر جذابیت و کشش داستانش، به مسائلی مثل اعتیاد و بلوغ و پول و هزار مشکل و همجنس گرایی و قمار و فیلم سیاه و ... هم در سطح میپردازه. شخصیتها در کل از این نظر هم برام جالبند که هیچ کدوم اسیر مشکلات موجود نمیشند و توش گیر نمیکند و ازش راحت عبور میکنند.
آخرسریال هم پایان جالب و غیر منتظره ای داشت!
این سریال ، سال 2007 نمایش داده میشده و این سیزن اولش بوده، ظاهراً سه تا سیزن داره که سومین سیزنش همین امسال پخش میشه و یا شده.

در حال حاضر قول این سریال رو به گلمریم دادم، باید دید نظر اون چی خواهد بود.

هیچ نظری موجود نیست:

Google Analytics Alternative