تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۹ تیر ۱۵, سه‌شنبه

فراز استثنا میشود!

از اونجا که فراز مدل سینه خیز و چار دست و پا راه رفتن رو اجرا نکردو یوهو در چهارده ماهگی راه رفت! چندان با رسم و رسوم افتادن و زمین خوردن آشنا نیست. دیدم بچه های زیادی که میفتند زمین و بعد سریع بلند میشند. بدون هیچ نک و ناله ای. و خب ...فراز از دسته اونها نیست. اگه احیاناً یک روزی روی فرش هم بخوره زمین، گریه اونهم از نوع طولانی مدتش به راهه.
...
چند روز پیش بچه های مجتمعی که توش ساکن هستیم داشتند تو حیاط دوچرخه سواری می کردند. همه شون بزرگتر از فرازند و با خودشون خیلی خوبند. فراز تا به اون روز علاقه ای به بازی با اینها نشون نداده بود ولی اون روز از زور تنهایی و بی حوصلگی قاطیشون شد. اونا از اینور مجتمع به اونور حرکت می کردند و فراز هم با قان و قون و دادارادودو دنباشون بود و وسطاش به من با خوشحالی اعلام می کرد که "می بینی من چه قدر خوب و تند میرم، خیلی سرعتم زیاده"! . والبته چرخش کمکی داشت!
تو همون روز یکی دو بار همون بچه ها دوچرخه هاشون به هم خورد و افتادند زمین. یکی دوبار هم خودشون خود به خود تعادلشون رو از دست دادند و افتادند. نه گریه ای کردند و نه ناله ای. سریع بلند شدند. فراز این حوادث رو هم دید.
کلن اون روز بهش خوش گذشت.شبش بعد از خوندن قصه گفتم از این فرصت استفاده کنم تا درسهای حکیمانه بدم به فرزندم!
بعد از کمی مقدمه چینی، گفتم می دونی بچه ها می خورند زمین خب دردشون می یاد. گریه می کنند. ولی بعد از یک مدتی می بینند که اگه بخواند خیلی به دردشون فکر کنند وهی براش گریه کنند، نمی تونند به بازیشون برسند. اینه که بعد از یه مدت دیگه گریه نمی کنند. دیگه افتادن زمین هم براشون عادی میشه . درسته؟
فراز:«درسته، ولی من اصلاً اصلاً دوست ندارم این جور چیزا برام عادی بشه»
و خب من مجبور به متوقف نمودن درسهای حکیمانه م شدم
**
بچه های زیادی رو دیدم که دوست ندارند مواظب بودن زیاد والیدن رو، دوست ندارند اونا دورو برشون بچرخند. دوست ندارندتوصیه شون رو کنند، مبادا که غرورشون بشکنه پیش دوستانشون!
دیروزغروب از کانون که برمیگشتیم، دیدم بچه ها همچنان در مجتمع مشغول دوچرخه سواریند. فراز کلی با دیدن اونا خوشحالی کرد و اصواتی مبنی بر اعلام وجود از خودش درآورد. از من هم اجازه خواست که تو حیاط بازی کنه.
من خسته بودم و خونه هم کلی کار داشتم. بهش اجازه دادم. بعد با خودم فکر کردم نکنه خطری براش پیش بیاد. خواستم به اون بچه ها بگم که مواظب فراز هم باشند . بچه های خوبیند ولی من از فرازمطمئن نبودم. فکر کردم شاید فراز خوشش نیاد و فکر کنه این کار من ، اونو پیش اون بچه ها، بچه ننه یا همچین چیزی به نظر برسونه.
خواستم اول از خودش بپرسم.
من:«فراز. میخوای به این بچه ها بگم که مراقب تو باشند»؟
فراز با یه حالت تغیرو حق به جانبی رو به من، در حالیکه چشمش از این فکر بکر برق می زد:« وااا. خب آره دیگه. پس چی؟ پس کی باید مواظب من باشه؟ منِ طفلک؟»!

**
.
.
.
.
پی نوشت: در مورد پست مجیک انگلیش، عنوان اون پست به خاطر واکنشهای فراز،"مجیک انگلیش" بود. ولی من منظورم سی دی های مجیک انگلیش نبودند. منظور من مجموعه ای از کارتونهای والت دیسنییه که تو 5 تا دی وی دی هستند و به زبان اصلی. هر دی وی دی هم 5 تا 6 تا از کارتونهای خوب این کمپانی رو داره. از پینوکیو و سفید برفی داره تا شیر شاه و الیور و پیتر پان ودیو و دبلبرو .... فکر می کنم دیدن اینها قبل از اون سی دی های مجیک انگلیش بهتر باشه. از این نظر که بچه میفهمه داستان اون آموزشای مجیک انگلیش از چه قراره.
پی نوشت 2: تو پست پایین، من خواسته بودم علاقه مندیم به تیم آلمان و حمایتم از ملت های مجروم جهان(دی:) رو با هم متچ کنم و برای توجیه کارم آلمانی ها رو یک جورایی حیوونکی قلمداد کرده بودم. وگرنه آلمان و محرومیت؟! آما کماکان معتقدم که اینا یک جورایی .... چطور بگم؟ شرمنده؟ جدا افتاده؟ ... همچین چیزی هستند.
همچنان علاقه مندم یا آلمان ببره جام رو، یا هلند. آلمان از نوجوانی "تیم" محبوب من بوده و تا حالا هم که خوب همه رو درو کرده.هرچند اختاپوس یه چز دیگه گفته!
هلند هم که بالاخره یه چند سالی دور هم بودیم و نون و نمک همو خوردیم و به حق اون نون و نمکه دوست دارم برنده شه.

و کلوم آخر اینکه:من "تیم" رو به "ستاره" ترجیح میدم خب. (آیکون آدمای چُ س)

پی نوشت 3: این پست اولین پستیه که من تا به حال از محل کارام نوشتم. اینجا لب تاب دارم عین مرسدس بنز( آیکون انسانهای پُزپُزو) ولی باهاش نمی تونم نیم فاصله بزنم. به بزرگواری خودتون ببخشید.

از کامنتدونی این وبلاگ هم می تونید استفاده کنید

۶ نظر:

leili گفت...

leila jan, ta be hal chenin nokte moshtaraki dashtim o man nemidoonestam!!!! dagigan ba too movafegam! delam mikhad ya alman gahreman beshe ya holland!!!! alman ham teame mahboobe mane! garche be hich ki nemigam, vagarna bayad ba hollani ha dava konam abji!!!

leili گفت...

leila jan age begam az in comment dooniit badam miad narahat nashi!!! hei zert o zert comment haye mano mikhoore! mikhasatma begam manam doost daram ya laman bebare ya holland dagigan hma dalayele to ro daram!!!! zemnan vagean in tafavite bache ha baese shakhsiyateshoon mishe, ashe hame chizhaii hastam ke araz ro monhaser be fard mikone!!!!

مامان هيژا گفت...

مي گم شما چقده توضيحات مي دين در ارتباط با نوشته ها . بنويس خواهر خودمون اخرش متوجه مي شيم:))
البته در مورد مجيك انگليشه ، توضيحش منو روشن كرد.
بعدشم كلي خنديدم به جواب فراز

مژگان (مامان آندیا عسلی) گفت...

سلام خانومی خوبی؟ جریان استثنا شدن فراز خیلی جالب بود هر چند که همشون خاصند و یک جاهای استثنا می شن ... راستی این سی دی های والت دیسنی رو همون کمپانی مجیک می فروشه چون من فقط دوبله شده اش رو دیدم میشه بگی از کجا میشه خریدشون ... تو جلسات کلوپ جاتون واقعا خالیه ها...

مامان شنتیا گفت...

به هر حال فرازه دیگه...مامانشم که...لیلاست دیگه!!
خوب پس همه چیز روشنه!


خانومی اسم کتاب نگفتی برام (آیکون غصه و شیون و با ناخن صورت خراشیدن و این صوبتا!)

مژگان (مامان آندیا عسلی) گفت...

سلام خانومی خیلی خیلی ممنون از محبتت . راستش در موردسی دی ها اگه زحمتی نباشه ممنون میشم و چقدر خوبه که بهانه ای میشه برای دیدار. فراز نازنینت رو ببوس از طرفم

Google Analytics Alternative