1-اولش با خون دماغ شروع شد. من همیشه از خون دماغ میترسم ، دلیلش هم اینه که یک دوستی داشتم دوران ابتدایی که بعدتر ها شینیدم سرطان خون گرفته و.. تنها چیزی که از اون دختر یادمه خون دماغهاش بود.
از اونجا که خانوادۀ بابای فرازدر بچگی به کرات (بنا به گفتۀ خودشون) دچار خون دماغ میشدند ، نگرانیم کمتر شد.
ولی فراز این چند هفتۀ اخیر حداقل هفته ای یکبار خون دماغ میشد اونهم نه اینکه به جایی برخورد کنه و از بینش خون بیاد، همینطوری وسط بازی یکدفعه میدیدم این حالت پیش آمده براش. این بود که بردیمش دکترش واون گفت چیزی نیست و دلیل اینها خشکی بینیه ولی برای اطمینان هم یک سری آزمایش نوشت. دیروز که نتیجۀ آزمایشها رو گرفتم و میخوندم، دیدم نسبت به اون رنج نرمال کناری چند تاییش تفاوت داره و بالا یا پایینترده. دیشب از نگرانی خوابم نمیبرد و قیافۀ اون دوست دوران ابتداییم یادم می یومد.
امروز اولین مریض دکترش بودیم و وقتی دید گفت خیلی نگران کننده نیست و بیشتر دلیل این خون دماغها خشکی بینیه ولی محض احتیاط به دکتر ار*زانیان که متخصص خون کودکان هست مراجعه کنید و آدرس و شمارۀ مطب دکتر رو داد و یا اینکه اگر عجله دارید ونمیخواید تاشنبه منتظر بمونید به بیمارستان مفید برید تا یا این دکتر رو اونجا پیدا کنید یا از بقیۀ دکترهایی که کارشون اینه کمک بگیرید. ما از اونجاییکه میخواستیم قضیه رو سریعتر بفهمیم بردیمش بیمارستان مفید و اونجا یک دکتر دیگه نتایج آزمایشها رو دید و و اونهم گفت که چیزی نیست. کمی قرص آهن و اسید فولیک داد (ذخیرۀ آهن فراز طبق آزمایشات کم بوده ظاهراً) وپماد ویتامین آ برای رفع خشکی بینی و اگر بعد از مدتی خون دماغ همچنان ادامه داشت بریم سازمان انتقال خون برای یک سری آزمایشات. این شد که با خیال بسیار راحت تر برگشتم و قراره هر شب فراز یادآوری کنه به من دادن قرص آهن رو!
از اونجا که خانوادۀ بابای فرازدر بچگی به کرات (بنا به گفتۀ خودشون) دچار خون دماغ میشدند ، نگرانیم کمتر شد.
ولی فراز این چند هفتۀ اخیر حداقل هفته ای یکبار خون دماغ میشد اونهم نه اینکه به جایی برخورد کنه و از بینش خون بیاد، همینطوری وسط بازی یکدفعه میدیدم این حالت پیش آمده براش. این بود که بردیمش دکترش واون گفت چیزی نیست و دلیل اینها خشکی بینیه ولی برای اطمینان هم یک سری آزمایش نوشت. دیروز که نتیجۀ آزمایشها رو گرفتم و میخوندم، دیدم نسبت به اون رنج نرمال کناری چند تاییش تفاوت داره و بالا یا پایینترده. دیشب از نگرانی خوابم نمیبرد و قیافۀ اون دوست دوران ابتداییم یادم می یومد.
امروز اولین مریض دکترش بودیم و وقتی دید گفت خیلی نگران کننده نیست و بیشتر دلیل این خون دماغها خشکی بینیه ولی محض احتیاط به دکتر ار*زانیان که متخصص خون کودکان هست مراجعه کنید و آدرس و شمارۀ مطب دکتر رو داد و یا اینکه اگر عجله دارید ونمیخواید تاشنبه منتظر بمونید به بیمارستان مفید برید تا یا این دکتر رو اونجا پیدا کنید یا از بقیۀ دکترهایی که کارشون اینه کمک بگیرید. ما از اونجاییکه میخواستیم قضیه رو سریعتر بفهمیم بردیمش بیمارستان مفید و اونجا یک دکتر دیگه نتایج آزمایشها رو دید و و اونهم گفت که چیزی نیست. کمی قرص آهن و اسید فولیک داد (ذخیرۀ آهن فراز طبق آزمایشات کم بوده ظاهراً) وپماد ویتامین آ برای رفع خشکی بینی و اگر بعد از مدتی خون دماغ همچنان ادامه داشت بریم سازمان انتقال خون برای یک سری آزمایشات. این شد که با خیال بسیار راحت تر برگشتم و قراره هر شب فراز یادآوری کنه به من دادن قرص آهن رو!
2-من متوجه شدم که خیلی از دکترها یک موقعهایی عصبانی و خشمگین میشوند و اون زمانیه که شما در مورد چیزی که از رفرنسهای مختلف (اینترنت و روزنامه و کتاب و البته رفرنسهای زنده و گویا!!) خوندید و فهمیدید صحبت کنید، مثلاً بپرسید که lymp % چرا بالاست؟ یکدفعه یک قیافه ای رو خواهید دید که به زور داره خشمش رو کنترل میکنه و بعد ازکلی سخنرانی در مورد تخصص و رشته و ده سال زحمت ودوباره تخصص ونتیجه رو نباید شما بخونید و اینها و .. خلاصۀ کلام اینکه میفهمید " بی شین سر جات بابا با اون اطلاعات زپرتیت".
اینو من چند جایی تجربه کردم!
اصلاً انگار نه انگار که من هم آدمم و ممکنه نگران بشم . سعی میکنند از تخصص حالگیریشون به نحو احسن در این مورد استفاده کنند!
البته تمام پزشکا هم اینطور نیستند ، مثلاً وقتی به بیمارستان مفید رفتیم . من که حسابی لال شده بودم دیگه با صحبتهای قبلی دکتر مورد نظر ولی خود این خانم پزشک همۀ آزمایشها و رنج نگران کنندگی و کارهایی که میشه انجام داد و زمان انجام اون کارها روبرام توضیح داد. فکرش رو بکنید، تو یک بیمارستان دولتی و شلوغ به آدم با حوصله توضیح دادن، یعنی خیلی!
3- یادتونه چند تا پست قبل در مورد پارک ارم رفتن وحس و حال سوار رنجر شدنم دراین سن و سال گفته بودم؟ وقتی اون بالا بودم و احساس افتادنو پرت شدن داشتم، به این فکر میکردم که " حالا فرض کن این کمربنده شل شده باشه، فرض کن بیفتی، فرض کن فلج شی یا بمیری، کی جواب میده؟ اینجا ایرانه و هیچ کس مسئول نخواهد بود" . وقتی امروز تو مطب پزشک فراز نشسته بودم و در مورد تخصص و اینها و همون"بیشین سر جات .." میشنیدم، یک لحظه خودم رو بالای رنجر فرض کردم و همون فکرام به سرم زد.
4- فراز احمد*ی نژاد رو از تلویزیون دیده و میگه این رئیس ماست. من با تعجب: رئیستونه؟ دوستش داری
فراز: آره ، خیلی
من: چرا دوستش داری؟
فراز: برای اینکه وقتی ماشینهام رو از تو پاکینگ میخوام دربیارم، دگمه رو میزنه و در پارکینگ باز میشه.
ظاهراً آقای رئیس جمهور! یکی از کاراکترهای اصلی تخیلات بچه ام رو ایفا میکنه و نقش مهمی در بازیهاش داره!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر