تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۶ اسفند ۱۶, پنجشنبه

ترک اعتیاد، زن خوب و مفهوم جنسیت برای فراز

سلام، ببخشید که این مدت بدون اطلاع قبلی و در حالیکه قول نوشتن داده بودم، نبودم. این چند روز،کاری که با آن شرکت گرفته بودم را انجام میدادم. برای خودم معین کرده بودم که چه مقدار کار را تا آخر هفته(امروز) انجام دهم. روزهای اول هفته با به اینترنت و وبلاگخوانی همراه بود. دیدم اگر به همین منوال پیش بروم ، به همان هدف کوچکی که تا آخر این هفته باید به آن میرسیدم، نمیرسم. بنابراین، زوم کردم روی کار و باوسوسۀ دیدن و نوشتن وبلاگ خودم و آمار وبلاگ و خواندن وبلاگ دوستان مبارزه کردم. خوشبختانه به آن هدف کوچک رسیدم و امروز که به آن شرکت رفتم ، روال کار رضایت بخش بود. معلوم مشود اگر من یک معتاد واقعی شوم، میشود امیدوار بود که ترک کنم. در ضمن قرار بعدی من با آن شرکت در سال جدید است و من از این بابت خوشحالم.
***
هفتۀ پیش همۀ خوابهایی که برای مسافرت رفتن به یکی از کشورهای شمالی ایران دیده بودیم، باطل شد و ما بنا به دلابل اقتصادی، فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی، جهان بینی، ایدئولوژیکی، فلسفی، ژنتیکی، پاتو بیولوژی، هورمونی ،گازهای گلخانه ای و....(بقیه اش را خودتان ردیف کنید) نمیتوانیم برویم. درعوض اواسط هفتۀ بعد برای مسافرت چند روزه به یکی از شهرهای ایران میرویم وایام نوروز را در همین تهران به سرخواهیم برد. آخر میدانید، "در نوروز، هیج حا مثل تهرون صفا نداره". (آیکون زبون).
**
و اما فراز
معیار انتخاب همسر
امشب که فراز را برده بودم بخوابانم، فراز به طور ناگهانی و غیر مترفبه گفت:" من میخوام برم دوماد بشم، یه زن خوب بگیرم". (قابل توجه : ما هیچگاه از زن گرفتن و این مسائل با فراز صحبت نکرده بودیم م. ماجرای لیاس خریدنش را که قبلاً نوشته بودم که پیرمرد لباس فروش به فراز گفته بود که انشاالله دوماد میشی ولی یه زن خوب بگیرو فراز هم گفته بود من عروس میخوام بشم. از آن به بعد فرازتحت تاثیر قرار گرفته و به صرافت این افتاده که میتواند داماد هم بشود، حرفهای امشبش هم فکر کنم متاثر از آن حرفهاست). من که متعجب بودم به فراز گفتم: حالا زن خوب چجوریه؟!.
فراز: باید خوب باشه دیگه!. صورتش هم خوب باشه!!!.
من: صورت خوب حالا یعنی چی؟ یعنی چه شکلی؟
فراز: هممممم، مثلاً عین خودت!!
ومن به سقف چسبیدم و اگر سقف نبود، نمیدانم تا کجای کهکشان راه شیری میرفتم از ذوق مرگ شدن.
**
فراز و حفاظت اموال
این بازیهای بچه ها باهم، در نوع خودش، بسیار بسیار جالب است. فراز جدیداً با پسر همسایه که دو سا ل و چهار ماهه است، دوست شده. دوستی این هم مثال زدنی است به این صورت که هروقت همدیگر را نمیبیند ، فراز مدام از من میپرسد که پس صدرا کجاست. من برم خونۀ صدرا " وقتی صدرا به خانۀ ما می آید، فراز میشود حافظ اموالش. می افتد روی اسباب بازیها وبه صدرااجازه نمیدهد که حتی دست بزند به یکی از وسایلش. حتی یه آژیر قراضه و کنده شدۀ ماشین پلیسش هم که قرار بود دور انداخته شود، نیز توجه دارد که مبادا صدرا به آن دست بزند. وقتی صدرا میرود. تا یکی دو ساعت گریه می کند و میگوید که من نمیخواستم بره چرا رفت و این مشکل و این نوع دوستی متقابل است و صدرا هم به همین صورت عمل میکند و بعد از خداحافظی صدای گریۀ او هم میآید که من میخوام برم پیش فراز!!
آخرین باری که همدیگر را دیدند، صدرا میخواست برود، فراز در حالیکه از یک طرف مواظب اموالش بود، از طرف دیگر، جلوی در را گرفته بود که مبادا صدرا برود. بعد هم در یک عمل بسیار بیسابقه، صدرا را که میخواست برود به سمت داخل هل داد. صدرا در حالیکه گریه میکرد میرفت و در همان حال هم میگفت " فراز هم بیاد، من فراژو دوشت دارم"!!
خواند ن کتاب خودخواهی می می نی برای هزارمین بار و چند داستان من درآوردی در رابطه با نشان دادن کار بد فراز هم موثر واقع نمیشودو تاثیری در تغییر رفتارش ندارد. این اولین دوست کوچکتر فراز است. با دوستان بزرگترش ارتباط بهتری دارد و این نوع برخوردها را هرگز در او ندیده بودم، ولی وابستگیش به صدرا به گمانم از آنهای دیگر بیشتر است.
**
فراز و مفهوم جنسیت
در پارک یک خانمی شروع می کند به خوش و بش کردن با فراز و بعد هم میپرسد که : دختری یا پسری
فراز: هممم من پسرم دیگه،
خانمه: پس واسه همینه که ماشینت دستته . آره؟
فراز در یک جملۀ کاملاً بی ربط: من فردا پسر بودم ولی دیروز که دختر شدم میخوام برم روسری بخرم برای خودم!!!

پی نوشت: من قرار بود که این پست را کوتاه بنویسم و فقط بگویم که " من هستم" ولی شرمنده، هروقت دست به تایپ میشوم، هرچیزی که به ذهنم در آن لحظه میرسد را مینویسم. در ضمن ادامۀ بحث علمی در مورد انتخاب ماشین مناسب برای تهران را در موقعیتی مناسبتر مینویسم.


هیچ نظری موجود نیست:

Google Analytics Alternative