

فراز جدیدا هی می خواد نقش یه نفر دیگه رو بازی کنه، مثلا به من میگه تو خاله نمجه( نجمه رو می گه نمجه) و منم امیر حسین . یا تو زن دایی من محمد امین یا تو خاله من علی و ایضا.تموم فک و فامیل و دوست و آشنا.... حالا یه مدتی هم هست که می گه مثلا تو فرازی من مامان . من تازگیابا این بازیای فراز که این آقا چجوری ماها رو می بینه
نمونه هایی از مکالمات من و فراز،
- توضیج: وقتی من فرازم و فراز مامان ،و موقع خواب فراز هم هست و من گذاشتمش رو تخت تا بخوابه:
من: مامان جون
فراز: بله پسرم
من : برم بازی کنم
فراز با عصبانیت : نه الان وقت خوابه
من : حالا یه دونه بازی کنم دیگه
فراز دوباره با عصبانیت : نه مگه نگفتم وقت خوابه
من برای اینکه بدونم نقطه ظعفم رو میدونه یا نه : مامانی من تو رو خیلی دوست دارم . اجازه می دی بازی کنم
فراز: باشه ایجازه می دم. یه دونه بازی کنیا، باشه، بعدش بخوابیا. باشه پی سرم (همون پسرم)
(خودش می دونه من چجوری گوشام دراز میشه با گفتن بعضی حرفا!!!).
-فرازمثلا داره خرو پف می کنه یک دفعه بلند می شه و می گه : جیش داری پی سرم.
من: نه من جیش ندارم
فرازبا عصبانیتساختگی: من می دونم داری دیگه، بدو بریم.. مریض میشیا!!
-فراز من و بغل می کنه و می گه : پسرم من تو رو خیلی دوست دارم
من : مامانی منم تورو خیلی دوست دارم، (در همان حین من متوجه این میشم که یه خورده بوییه چون حموم نرفته)ولی تو چه مامان بوگندویی هستی
فراز: غش غش می خنده طوری که خندش قطع نمی شد.
(فراز علی رغم اینکه تا همین چند مدت پیش خیلی حمام و حمام کردن رو دوست داشت ولی الان بیزاره و خیلی دیر به دیر میخواد بره حمام).
تحریف قصه شنگول و منگول
من : مامانی برام یه قصه می گی:
فراز: چمش( بعنی چشم) چه قصه ای می خوای بی گم برات
من: شنگول ، منگول و بگو
فراز: یکی نبود، یکی نبود، زیر گنبد کبود(این کبودشو خیلی قشنگ می گه "ک" رو خیلی رقیق تلفظ می کنه)، یه بز بود سه تا بچه داشت، شنگول و منگول و حبه انگور. یه روزی گرگه می یاد خونه اینامی گه سلام، چطوریدبچه ها ، چی خبرا: بچه ها می گند سلام ، خوبیم، گرگه می گه من ماشین امبولانس دارما، تو پارکینگ گذاشتم، تو پارکینگ یه 206 هم هستا، پرایده مال کیه، مال محمد امینه،پراید قرمز مال خاله اه پس ماشین بابام کجاست ، اوناهاش ، بعد ماشینه با سرعت میره چپ می کنه، بعد به آقا پلیس زنگ می زنند، پلیس بیا، پلیس بیا. پلیس میاد میگه ماشینا برید کنار، ماشنیا برید کنار...
من: پس شنگول و منگول چی شدند؟
فراز: الان می گم دیگه، بعد شنگول و منگول آتش نشانی رو میارن، آتش نشانی می گه ب بو ب بو، حبه انگورم تو گلدون بوده، قصه ما به سر رسید، کلاغه نرسید.!!!
-فراز علاقه وافری به ماشینا داره و اسم همشون رو بلده طوری که تو خیابون که می ریم اسم ماشینا رو می گه و تازه صداشونم درمیاره!!!البته به رنو میگه "نرو" به کمری می گه کرمی، به ماکسیما می گه " ماسکیما ولی بقیه رو درست میگه . در ضمن به اون دو تا پلاستیکی که پشت بعضی از کامیونا هستند و تکون می خورند (اسمشونو نمی دونم چیه) می گه چس دونگا!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر