* این عکسای جدید فرازه که تو بالکن گرفتیم . اون عکس تو پستای قبل هم مال سه ماهگیش بوده.
فراز جدیدا هی می خواد نقش یه نفر دیگه رو بازی کنه، مثلا به من میگه تو خاله نمجه( نجمه رو می گه نمجه) و منم امیر حسین . یا تو زن دایی من محمد امین یا تو خاله من علی و ایضا.تموم فک و فامیل و دوست و آشنا.... حالا یه مدتی هم هست که می گه مثلا تو فرازی من مامان . من تازگیابا این بازیای فراز که این آقا چجوری ماها رو می بینه
نمونه هایی از مکالمات من و فراز،
- توضیج: وقتی من فرازم و فراز مامان ،و موقع خواب فراز هم هست و من گذاشتمش رو تخت تا بخوابه:
من: مامان جون
فراز: بله پسرم
من : برم بازی کنم
فراز با عصبانیت : نه الان وقت خوابه
من : حالا یه دونه بازی کنم دیگه
فراز دوباره با عصبانیت : نه مگه نگفتم وقت خوابه
من برای اینکه بدونم نقطه ظعفم رو میدونه یا نه : مامانی من تو رو خیلی دوست دارم . اجازه می دی بازی کنم
فراز: باشه ایجازه می دم. یه دونه بازی کنیا، باشه، بعدش بخوابیا. باشه پی سرم (همون پسرم)
(خودش می دونه من چجوری گوشام دراز میشه با گفتن بعضی حرفا!!!).
-فرازمثلا داره خرو پف می کنه یک دفعه بلند می شه و می گه : جیش داری پی سرم.
من: نه من جیش ندارم
فرازبا عصبانیتساختگی: من می دونم داری دیگه، بدو بریم.. مریض میشیا!!
-فراز من و بغل می کنه و می گه : پسرم من تو رو خیلی دوست دارم
من : مامانی منم تورو خیلی دوست دارم، (در همان حین من متوجه این میشم که یه خورده بوییه چون حموم نرفته)ولی تو چه مامان بوگندویی هستی
فراز: غش غش می خنده طوری که خندش قطع نمی شد.
(فراز علی رغم اینکه تا همین چند مدت پیش خیلی حمام و حمام کردن رو دوست داشت ولی الان بیزاره و خیلی دیر به دیر میخواد بره حمام).
تحریف قصه شنگول و منگول
من : مامانی برام یه قصه می گی:
فراز: چمش( بعنی چشم) چه قصه ای می خوای بی گم برات
من: شنگول ، منگول و بگو
فراز: یکی نبود، یکی نبود، زیر گنبد کبود(این کبودشو خیلی قشنگ می گه "ک" رو خیلی رقیق تلفظ می کنه)، یه بز بود سه تا بچه داشت، شنگول و منگول و حبه انگور. یه روزی گرگه می یاد خونه اینامی گه سلام، چطوریدبچه ها ، چی خبرا: بچه ها می گند سلام ، خوبیم، گرگه می گه من ماشین امبولانس دارما، تو پارکینگ گذاشتم، تو پارکینگ یه 206 هم هستا، پرایده مال کیه، مال محمد امینه،پراید قرمز مال خاله اه پس ماشین بابام کجاست ، اوناهاش ، بعد ماشینه با سرعت میره چپ می کنه، بعد به آقا پلیس زنگ می زنند، پلیس بیا، پلیس بیا. پلیس میاد میگه ماشینا برید کنار، ماشنیا برید کنار...
من: پس شنگول و منگول چی شدند؟
فراز: الان می گم دیگه، بعد شنگول و منگول آتش نشانی رو میارن، آتش نشانی می گه ب بو ب بو، حبه انگورم تو گلدون بوده، قصه ما به سر رسید، کلاغه نرسید.!!!
-فراز علاقه وافری به ماشینا داره و اسم همشون رو بلده طوری که تو خیابون که می ریم اسم ماشینا رو می گه و تازه صداشونم درمیاره!!!البته به رنو میگه "نرو" به کمری می گه کرمی، به ماکسیما می گه " ماسکیما ولی بقیه رو درست میگه . در ضمن به اون دو تا پلاستیکی که پشت بعضی از کامیونا هستند و تکون می خورند (اسمشونو نمی دونم چیه) می گه چس دونگا!!!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر