5- شمارۀ یک و دو برای هدف اطلاع رسانی از وضعیت و یه نموره آگاهی دادن به مادرا از دیدگاه خودم نوشته شده، نخوندید هم چیزی رو از دست ندادید.
1-این که این دونههای قرمز چه ربطی دارند به مرغ، خدا میدونه!
اولش با بیاشتهایی و بیحالی شروع میشه. بعد بچه تب می کنه، تبش بالا و پایین میره، خیلی هم بالا نیست. ممکنه همون شب تب، هذیون هم بشنوید که نوع هذیون بستگی به روحیهی بچه داره! در مورد پسرک من چیزی بود در مایه های" ماشین من از همه جلوتره- بی او و میره هوا، ام وی ام نمی ره- آقا پلیس دزدا رو گرفت با ماشینش برد زندان-و..."
فردا صبح که بلند که شد چشماش متورم بود اساسی و حالت افتاده پیدا کرده بود. بعد هی چشماش قی می بست- چیزی که تا حالا حتی تو دوران نوزادیش هم ندیده بودم. یکی دو ساعت بعد، چند تا دونۀ قرمزرو صورت و بدنش- خوب که نگاه می کردیم سراین دونه های قرمز یک زائدۀ کوچولوی زرد بود، این با توجه به معلومات قبلی نشون دهندۀ مرغی بودن دونه ها بود. چند ساعت بعد دونه های جدیدتر، اون قبلیها هم خشک شده بودند و تاول مانند شده بود. بعد از چند ساعت صورت وبدنش به قول خودش خال خالی بود. همچنان بی حال و تک و توک سرفه! چون سرفه و قی بستن چشم جزئی از علائم آبله مرغون نیست ،بردیمش دکترو گفت که چیزی نیست، یعنی سرفه هاش چرکی نیست و عفونتی هم مشاهده نمیشه ولی یک قطره برای قی چشم میده و یک شربت برای خارش احتمالی.
شب زود خوابید، یعنی کلاً در طول روز در حال خواب و بیدار بود. هر از گاهی به دلیل نمی دونم درد یا چی چی به خودش میپیچید. میخواست بیدار شه که چشماش انگار با این قی ها به هم قفل شده بود. با دستمال خیس و بند و بساط چشماش رو باز می کردیم تا بلند شه و گریه کنه. اون شب ده بار حداقل اینطوری از خواب پرید. سه روز دونه های قدیم کهنه میشدند و دونه های جدید در می اومد. سه شب تب داشت و با گریۀ باز نشدن چشمش از خواب بلند می شد- اون هم نه یکبار، نه دوبار. روز چهارم دونۀ جدیدی نزد. منتظر خارش پوست بودیم که اون هم تا امروز که شش روز گذشته، به اون صورت احساس نشده. خواب شبش هم بهتر شده و قی چشماش هم کمتر.
2- جهت اطلاع مادرانی که بچه های کوچکتر از دوسال دارند عرض کنم که یک بیماری دیگه ای هم از این انواع دون دون وجود داره که بچه سه یا چهار شب تب شدید میکنه و اسمش رزیولاست. دکترتشخیص می ده که عفونتش ویروسیه و هیچ دارویی نمیده. بعد از سه چهار شب تب شدید -که اصلاً با تب آبله مرغون قابل قیاس نیست- روز چهار یا پنج، تبش پایین مییاد وصورت و بدنش پر میشه از دونه های قرمزکه بهتره نگیم دونه چون مخملیه و اصلاً برجستگی ندارند. بعد از یک یا دو روزهم این دونههاکاملاً پاک میشه.
3- اگر شما نگرانی، ترس، ناراحتی رو از این دو تا نوشتۀ بالایی احساس کردید، نکردید. ببینید چقدر راحته، نگران شدن و احیاناً گریه مریه نداره که بَبَم!!
4- چند شب پیش شبکۀ چهار تلویزیون داشت مستندی از کیانوش عیاری رو نشون می داد به نام تازه نفس ها. در مورد کارهای مردم و وضعیت زندگی مردم قبل از انقلاب وانقلاب تا دوازده فروردین سال بعدش بود. خانومهایی که تو تظاهرات بدون حجاب شرکت داشتند. چه با روسری و چه بی روسری و با دامن و شلوار تو دادن اعلامیه و دیوار نویسی و نوشتن و بحثها و نشست های سیاسی همپای مردای جوون فعالیت می کردند. محور فیلم حول زنها و فعالیت هاشون نمی چرخید، بلکه به فعل و انفعالات منجر به انقلاب و اون رای دهی بر میگشت و زنها رو هم بدون اغماض ویا بزرگ جلوه دادن خیلی راحت نشون میداد.علاقۀ مردم به کتابخونی و بحث و آرمان گراییهاشون؛ جایی نشون می داد که مردم گوشه ای ایستادند و در مورد کتابی بحث میکنند!
بررسی این فیلم مستند از خود فیلم هم جالبتربود! آقایی که این فیلم رو تحلیل می کرد، میگفت: با این فیلم می بینیم که چقدر وضعیت مردم فرق کرده. مردم به چه تئاترمزخرفی رفته بودند که با تئاترهای الان قابل مقایسه نیست- اشاره داشت به تئاتری که خیل عظیمی از مردم داشتند تماشا می کردند !شهر و خیابونها چه قدر پیشرفتشون الان مشهوده، چقدر وضعیت خانم ها بهتر شده و الان با پوشش کامل تر(!!) چه کارهای بهتری انجام میدند و...!!
از برسی و نقد مزخرف این آقا که بگذریم، هر چند قصۀ دود شدن آرمان ها وتفاوت نسل اول و دوم و سوم انقلاب یک قصۀ تکراری شده ولی هر بار و هر سال تلخیش بیشتر و گزنده ترمی شه.
چی بودند، چی شدند- چی هستند، چی خواهند شد؟
خودمون هم که نسلی فی مابین هستیم ، نسل پشمی هستیم. بین اینکه کدوم بهتره همچنان مرددیم و دست و پا میزنیم دست و پا زدنی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر