1- دیشب برگشتیم. سفری زمینی داشتیم به قشم! خوب بود و جای همگی خالی. شاید براتون توضیح دادم، شاید هم نه. فعلاً مشغول شش و بش کردن نوشتن یا ننوشتنم.
2- گوگل ریدرم بالای 1000 تا آیتم نخونده نشون می داد. قسمت اعظم این آیتم ها به سایتهای اخباری برمی گشت که می خونمشون. امروز صبح ما بین تمیز کردن خونه و تو ماشین انداختن لباسها و ملحفهها و مرتب کردن آشپرخونه، هر از گاهی هم می اومدم پای کامپیوترو تو این بین همۀ وبلاگهای دوستان و وبلاگهایی که این گوشه گذاشتمشون رو و وبلاگهای دیگه ای که میخوم رو خوندم -و البته بدون هیچ کامنتی. یکی دوساعت قبل بعد از خوابوندن فراز، دوباره اومدم پای کامپیوترو گوگل ریدر رو رفتم پایین- بدون اینکه تعمق کنم تو مطالب- و هی اون عدده کم شد و کم شد تا آخرش دیگه هیچی نبود.
شاید اسم این کار رو هم بشه گذاشت فنگ شویی گودری!
3- از دستآوردهای گفتاری فرازطی این روزها اینه که یک" عرض کردم " هم به اوایل صحبتش اضافه میکنه. همین یکی دوساعت پیش، وقتی تو رختخواب بود، منو صدا کرد. رفتم پیشش، با صدای یواشی گفت: "عرض کردم برای من سیب بیار"!
4- با اینکه خیلی خوش گذشت ولی نمیدونم چرا من به قدرمورد انتظار خوشحال بر نگشتم. دلیلش شلوعی خونه است؟ یا این حساسیته که از امروز صبح گریبانم رو با قرمز کردن چشم و متورم کردن صورت و عطسه های پیاپی گرفته؟ یا اینکه چی؟ مگه نه اینکه آدم باید بعد از سفرشارژ شارژ باشه؟
یا اینکه نه، همۀ اینها از عوارض کهولت سنه؟
5- پروین جان، انقدر عکسهایی که برای اون مسابقه گذاشته شده بامزدهاند که من از همین جا انصرافم رو اعلام می کنم. من عکس به این بامزدهگی از فراز ندارم ولی میتونم در مورد عکسها اظهار نظر کنم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر