تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۷ اسفند ۹, جمعه

خواب که از چشم فرار کند!

1- دیشب برگشتیم. سفری زمینی داشتیم به قشم! خوب بود و جای همگی خالی. شاید براتون توضیح دادم، شاید هم نه. فعلاً مشغول شش و بش کردن نوشتن یا ننوشتنم.
2- گوگل ریدرم بالای 1000 تا آیتم نخونده نشون می داد. قسمت اعظم این آیتم ها به سایتهای اخباری برمی گشت که می خونمشون. امروز صبح ما بین تمیز کردن خونه و تو ماشین انداختن لباس‏ها و ملحفه‏ها و مرتب کردن آشپرخونه، هر از گاهی هم می اومدم پای کامپیوترو تو این بین همۀ وبلاگهای دوستان و وبلاگهایی که این گوشه گذاشتمشون رو و وبلاگ‏های دیگه ای که می‏خوم رو خوندم -و البته بدون هیچ کامنتی. یکی دوساعت قبل بعد از خوابوندن فراز، دوباره اومدم پای کامپیوترو گوگل ریدر رو رفتم پایین- بدون اینکه تعمق کنم تو مطالب- و هی اون عدده کم شد و کم شد تا آخرش دیگه هیچی نبود.
شاید اسم این کار رو هم بشه گذاشت فنگ شویی گودری!
3- از دست‏آوردهای گفتاری فرازطی این روزها اینه که یک" عرض کردم " هم به اوایل صحبتش اضافه می‏کنه. همین یکی دوساعت پیش، وقتی تو رختخواب بود، منو صدا کرد. رفتم پیشش، با صدای یواشی گفت: "عرض کردم برای من سیب بیار"!
4- با اینکه خیلی خوش گذشت ولی نمی‏دونم چرا من به قدرمورد انتظار خوشحال بر نگشتم. دلیلش شلوعی خونه است؟ یا این حساسیته که از امروز صبح گریبانم رو با قرمز کردن چشم و متورم کردن صورت و عطسه های پیاپی گرفته؟ یا این‏که چی؟ مگه نه اینکه آدم باید بعد از سفرشارژ شارژ باشه؟
یا اینکه نه، همۀ اینها از عوارض کهولت سنه؟
5- پروین جان، انقدر عکس‏هایی که برای اون مسابقه گذاشته شده بامزده‏اند که من از همین جا انصرافم رو اعلام می کنم. من عکس به این بامزده‏گی از فراز ندارم ولی می‏تونم در مورد عکس‏ها اظهار نظر کنم!

هیچ نظری موجود نیست:

Google Analytics Alternative