1-آدم یه چند روز که ننویسه، نوشتن از سرش میپره کلن. هی دارم فکر کنم چی بنویسم اینجا که خودم و شما و خدا رو خوش بیاد. فکر کردم شاید هرچی تو ذهنم بیاد تو این لحظه رو بنویسم. این بود که شماره گذاری کردم و این شد شمارۀ 1. بعدیها رو هم خدا بزرگه.
2- همسایۀ روبه رویی ما، پسری داره کما بیش همسن و سال فرازبه اسم صدرا. البته نه همسن و سال، هشت نه ماهی کوچکتره!یا بهتر بگم متولد نه آبان هشتاد و چهاره-سلام خانوم شین و سلام سینای خانم شین. اصولاً من هروقت این پسرو میبینم، به غذا خوردن فراز امیدوار میشم چون عملاً هیچ چی نمیخوره . با اینکه فراز ریزه پیزه و بسیار لاغره، ولی در کنار اون رشید و رعنابه نظر میرسه و خدا شاهده چه قدر از این رشیدیت(!!) پسرم -حداقل در کنار صدرا- حض فراوون میبرم. کارهای این دو تا و دیدن بازیهاشون کنار هم -هرچند خیلی پَت و مَت واره- آدم رو خوش خوشان می کنه. هرچند بعد از یکی دو ساعت به جدال تن به تن می انجامه و گریه و جیغ و این بحثا. ولی نیم ساعت بعد دوباره از سر گرفته میشه و انگار نه انگار که گیس و گیس کشونی هم رخ داده. خلاصه که عالمیه دیدن اینها و شنیدن حرفهای اینها.
امروز صدرا به فراز میگفت"بیا خونۀ ما"
فراز: نه، مامانم اجازه نمیده
صدرا: میکُشمش!!
*
صدرا و پدرومادرش جمعۀ پیش از مکه اومدند. به محض رسیدن، هنوز وارد خونۀ خودشون نشده، صدرا اومد خونۀ ما.
ما :به، سلام صدرا، زیارت قبول
صدرا: سلام
ما:مکه چه خبر بود؟
صدرا: هیچی
ما به یاد اون جوکه که یکی که تازه از مکه برگشته بوده گفته بود ما که خدا رو ندیدیم، ازش پرسیدیم: خب، خدا رو دیدی
صدرا در حالیکه رفته بود سراغ ماشنیهای فراز و داشت انتخاب میکرد، در حالیکه پدر و مادرش هم از بیرون با شدت هرچه تمامتر صداش میکردند که کجا رفتی و اینها، با آرامش تمام گفت: نه، ما خونۀ خدا رو دیدیم، ولی خدا توش نبود، ما فقط دور زدیم ، هی دور زدیم دور خونه اش !!
*
اینا رو برای این نوشتم که یاد خودم و فراز نره که همسایه ای داشتیم صدرا نام!
3- کامپیوتر من ویروسی شده. فکر کنم از این ویروس جدیدی هست که فقط به میکرو سافت حمله کرده. بعضی صفحه ها رو که باز میکنم- نه حالا صفحه خاصی ها، همین وبلاگها، یا ایمیلم- یکدفعه هم اون صفحۀ جدید محو میشه و هم همۀ صفحات دیگه ای که قبلش باز کرده بودم. هنوز مشکل رفع نشده. تا ببینیم چه میشه کرد با این ویروس!
4- مامان آرمان زحمت کشیدند ولیست پر و پیمونی از کتابهای مخصوص بچه ها رو در وبلاگشون نوشتند. با توجه به توضیحات راجع به کتابها، میتونه مرجع خوبی برای پیداکردن کتابهای مناسب بچه ها باشه.. من هم پستی رو به لیست کتابهای فراز اختصاص میدم . خوبه در آستانۀ نمایشگاه کتاب، اطلاعات این مدلیمون رو به اشتراک بگذاریم.
5- جواب کامنتهای پست قبل رو هم دادم
پی نوشت: راما، مامان آرتینا هم زحمت کشیدند وپستی رو به لیست کتابها اختصاص دادند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر