تقویم تولد

Lilypie Kids Birthday tickers

۱۳۸۷ دی ۲۷, جمعه

سواپ! فرازخارجی!

تو هلند- سلام لیلی و نرگس و بقیۀ دوستان- یک روزی بود به اسم روز ملکه، تو این روز علاوه بر بزرگداشت ملکه وبرنامه های مرتبط- که خیلی از جزئیاتش اطلاع ندارم - اینطور بود که هرکی اسباب و وسایلی که استفاده ای ازش نمیکرد رو می آورد تو قسمتی که برای این کار تعیین شده بود ( تو اون روز معمولاً در همون سنتروم یا مرکز خرید شهرهمونحا کنار خیابون) در معرض دید میگذاشت و اگر کسی این وسایل به کارش می اومد و خواهان اون وسایل بود به قیمت ناچیزی دادوستد میشد. این کار مزایای زیادی داشت:
- فروشنده از حضور اون وسایل در خونه اش راحت میشد،
- خریدارها به اون چیزی که نیاز داشتند میتونستند با قیمت کمتری دست پیدا کنند،
- فروشنده شاید میتونست با پول حاصل از فروش اینها چیزی که به دردش بخوره رو بدست بیاره
- شهرهای خلوت هلند رنگ و بویی میگرفت و یکدفعه کلی جماعت و دوست و آشنا رو میشد در اون روز دید ،حتی اگه چیزی هم خرید و فروش نمیشد،
- در نهایت این کار میتونست در راستای بازیابی بهینۀ مواد، به حفط محیط زیست هم کمک کنه.
البته فایدۀ دیگۀ این کار هم این بود که معمولاً خیلی از فروشنده ها بچه های پنج سال به بالایی بودند که با مراقبت دورادور پدرو مادراشون مستقیم وارد فروش میشدند و داد و ستد و ارزش پول رو از همون بچگی یاد میگرفتند. این رو هم باید بگم که ترتیب همچین برنامه ای فقط در این روز خاص نبود، بلکه روزای دیگه ای هم بود که هر شهر بسته به برنامه ای که شهرداریش ترتیب داده بود، شاهد همچین برنامه ای در اماکن خاصی میشد.
حالا این ایدۀ سواپ پارتی که به همت گلمریم پایه گذاری شده در همین راستاست. امروز برای اولین بار تونستم تو همچین مراسمی شرکت کنم. علاوه بر مزایایی که تو اون بالا ذکر کردم ، افتخار ملاقات با خیلی از دوستای وبلاگی رو هم پیدا کردم و روز خوبی رو داشتم فقط از زحمتی که به گلمریم داده شد و اینکه زود اومدم و نتونستم کمکی در مرتب کردن خونه اش داشته باشم معذبم. به نظر من میشه این کار خوب رو وسعتش داد حداقل در بین همین جماعت وبلاگ نویس و دوستان و آشنایان این جماعت . اینطور نیست؟


پی نوشت بی ربط: پسرک ما چند روز پیش از همسایه امان پرسیده که " شما ایرانی هستید یا خارجی؟" همسایه در حالیکه میخندیده گفته :" خوب ما هممون ایرانی هستیم". فراز گفته: "نه، ولی من که ایرانی نیستم، من خارجیم، خارجی هم حرف میزنم" ، بعد هم شروع کرده به درآوردن یکسری اصوات بی معنی از دهانش به اسم خارجی!. لابد سر کلاسهای زبان مهدش جهت بلبلی کردن این کارو میکنه و مربیان زحمتکش رو شرمنده میکنه!

۱ نظر:

ناشناس گفت...

جالب بود. من این روز رو تو هلند تجربه کردم.
ما در حال برگزاری یه سواپ هستیم. اگر مایلید با من تماس بگیرید.

hermes_200283@yahoo.com

Google Analytics Alternative