من تازگیها تمرینی را با خودم شروع کرده ام و آن هم این است که هنگام صحبت با دیگران از قانون هشت ثانیه پیروی کنم. این طور که بلافاصله جواب ندهم. هشت ثانیه مکث می کنم بعد جواب می دهم. اگه بتوانم تبعیت از این قانون را به صورت یک عادت در خودم در آوم، بسیاری از تنشهای روحی که در برخوردها پیش می آید حل میشود. تا به الان هر وقت از این قانون پیروی کرده ام نتیجۀ بهتری گرفته ام و راحت تر بوده ام.
***
سابقاً زمانی که شاغل بودم. همکاری داشتم به اسم آقای ب، این آقا هم قانونی برای خودشان داشتند و آن هم این بود :" تا از تو سوالی نپرسیده اند جواب نده،اگر کسی علاقه مند باشد و مشتاق به دانستن و شناختن، از تو سوال می پرسد . پس پیش قدم نشو و رازآلود بمان ". این هم به نظرم یکی از قانونهای خوب است بخصوص در مورد برخورد با کسانی که شناخت زیادی از آنها نداریم.
**
در راستای بحث صحبت و سکوت این جمله راهم از تولستوی داشته باشیم:
اگر کسی که اعتماد به نفس ندارد، در نخستین آشنایی با دیگران خاموش باشد، اما نشان دهد که به این سکوت معترف است و در آرزوی یافتن موضوعی برای گفتگو است، عمل و حرکات او تاثیر نامساعدی برجای خواهد گذاشت.
***
سابقاً زمانی که شاغل بودم. همکاری داشتم به اسم آقای ب، این آقا هم قانونی برای خودشان داشتند و آن هم این بود :" تا از تو سوالی نپرسیده اند جواب نده،اگر کسی علاقه مند باشد و مشتاق به دانستن و شناختن، از تو سوال می پرسد . پس پیش قدم نشو و رازآلود بمان ". این هم به نظرم یکی از قانونهای خوب است بخصوص در مورد برخورد با کسانی که شناخت زیادی از آنها نداریم.
**
در راستای بحث صحبت و سکوت این جمله راهم از تولستوی داشته باشیم:
اگر کسی که اعتماد به نفس ندارد، در نخستین آشنایی با دیگران خاموش باشد، اما نشان دهد که به این سکوت معترف است و در آرزوی یافتن موضوعی برای گفتگو است، عمل و حرکات او تاثیر نامساعدی برجای خواهد گذاشت.
**
پ ن: جریان کتابی نوشتن من این است که پدر فراز گفته است : کتابی نوشتن، نوشته را با مسما می کند و انسان را راغب به خواندن. نوشته با زبان محاوره ای از ارزش نوشته می کاهد و بسیار بسیار خواب آور است!!. نمیدانم این نظر چند درصد آدمهاست؟ منکه بالشخصه نوشته با زبان محاوره ای بیشتر به دلم می چسبد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر