الان یک ربعی میشه که صفحۀ بلاگر رو جلوی چشمم بازکردم. به فواصل دوسه دقیقه ای چیزی یادم میاد و مینویسم ولی هنوز به خط دوم نرسیده پاکش میکنم. همیشه که اوضاع یکجور نیست، هست؟ آدم چطور میتونه هرچی تو دلش هست رو بریزه بیرون و نگران قضاوت دیگران نباشه؟
**
از کامنتهی پست قبلتون مبنی بر قشنگ شدن اینجا ممنونم. اگر از گوگل ریدر استفاده میکنید و اگه سیستمتون بلاگر هست، این کارها چیزیه مثل آب خوردن، اگر از گوگل ریدر استفاده میکنید و از بلاگر استفاده نمی کنید هم کار چندان مشکلی در پیش رو ندارید، خیلی از وبلاگها منجمله مرجان از دل کویر و یک پزشک راهنماییهای خوبی در این مورد کردند که کار انجام شده توسط من طبق راهنماییهای اونها انجام گرفته، هرچند که موفق نشدم مراحل آخرش روطبق راهنماییهای اونها انجام بدم. در مورد فید هم علی رغم اینکه من درستش کردم و میخونم از اینور و اونور در مورد مزایاش ولی چندان برام کاربردی نبوده تا به حال.
**
چی میشد یه روز از خواب بلند میشدم و یک چیزی که دیگه تو ذهنم تبدیل به معجزه شده (بسکه دست نیافتنی شده برای من) به وقوع بپیونده و...، نمیدونم، شاید اونموقع از این رخوت دربیام .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر