وقتی بچه دار شدم و بعد از اینکه از فرنگ برگشتیم و با بچه یکی دوبار رفتم پارک، تازه به عمق فاجعه پی بردم. به اینصورت که کافی بود با خانوم دیگه ای که اون هم بچه دار بود تو پارک در مورد بچه و بچه داری و ..صحبت کنم ، بین صحبتها برمیگشت و میگفت "همین یه بچه رو داری؟".
من میموندم که با من بوده یا کی؟ یعنی به من میاد یه بچۀ دیگه هم داشته باشم؟ من تا قبل از اینکه بچه دار شم اگه کسی میدید منو و نمیشناخت و میخواست صدام کنه میگفت "دختر خانم" . حالا چی به سرم اومده بود؟. دپرس برمیگشتم خونه .
( این سوال کماکان ادامه داره و من دیگه بهش عادت کردم).
چند روز پیش که رفته بودم خیاطی، یک خانمی که مسئول دیدن عیب و عیوب بعد از پروف بود، برگشت و به خیاط گفت: " این حاج خانوم میگه ..."
.یادم اومد که چند روز پیشش هم یک آقایی که تو خیابون بود و میخواست آدرس بپرسه به من گفت: حاج خانوم..!. فکرش رو بکنید در عرض سه چهار سال آدم از دختر خانوم" به حاج خانوم تعییر بکنه. سرم رو بکوبم به دیوار دیگه! حالا اگه واقعاً مرفتم مکه و یا روی پیشونیم نوشته بودند" این خانوم به مکه رفته است و حاج خانوم صداش کنید" ، باز یه چیزی!
حالا از اون روز کارم شده برسی خودم و عمرم و زندگی و اینها؛
من وزنم الان شاید نیم کیلو بیشتر از وزن قبل از بارداریم باشه (که اونهم فکر کنم تو شکمم متمرکز شده). ولی اونقدر ها هم به چشم نمیزنه این اضافه وزن. هرچند در برنامه های صد سالم ، برنامۀ کاهش وزن به میزان 5 کیلو دارم ولی خوب راستش رو بخواید کسی به من نگفته چاق. حداقل تا الان نشنیدم تا انگیزه ای برای لاغر شدن داشته باشم.
کمی شل و ول راه میرم، درست، خوب برای اینکه انگیزۀ خیلی سفت راه رفتن رو ندارم (مثل سابق). طبیعیه. نیست؟. تازه، مگه همۀ دختر خانوما محکم و استوار و شق ورق راه میرند؟
لباس پوشیدنم؟ نمیدونم والله. خوب این هم البته تغییر کرده، برای اینکه حساسیت به مورد پسند واقع شدنم از بین رفته. یعنی اصلاً برام اهمیتی نداره که کسی از لباس پوشیدنم خوشش بیاد یا نه، اصلا چرا راه دور بریم ، دیگه الان برام اهمیتی نداره ً کسی از من خوشش بیاد یا نه!. مثل سابق البته که لباس نمی پوشم ولی اونقدر هم ضایع نیستم فکر کنم. حداقل خودم که اینطوری فکر میکنم!
اصلاً چند روز پیش من به این نتیجه رسیدم که ایراد از هیکل و لباس و راه رفتنم نیست، چطوری؟ رفته بودم استخر، تو استخر همونطور که میدونید یک قسمت عمیق داره و یک قسمت کم عمق. حاج خانمهای واقعی میرند تو قسمت کم عمق و می ایستند تو آب ودرمورد کمر درد وپوکی استخوان و طبابت دکترها ومعرفی دکترها و تبلیغات ماهواره مبنی بر لاغر شدن و چسب بینی و سفرهای خارج و ...اینها حرف میزندد . ولی محور اصلی حرفهاشون حول پوکی استخوانه!. من هم اونروز با تمام حس حاج خانومیم رفتم و سلام گرمی کردم و بهشون و خواستم دیگه از این به بعد به گروه اونها ملحق بشم. افاضاتی چند هم اون وسط داشتم حول محور پوکی استخوان ولی برخوردشون با من یک طوری بود. زیاد به من محل نمیدادند. انگار که میگفتند" ای مگش عرصۀ سیمرغ نه جولانگه توست" یا یه همچین چیزی!. پس برای خودم به این نتیجه رسیدم که " نه، اونقدرها هم که فکر میکنم حاج خانوم نشدم". ولی هنوز مردد بودم!. از استخر زدم بیرون و خواستم برم جکوزی ولی از اونجا که فکرم حول و حوش حاج خانومی دور میزد و نه چیز دیگه، یادم رفت دمپایی بپوشم.
خانوم غریق نجات خواست بهم اطلاع بده، چطوری بهم گفت، گفت" دختر خانوم ، دمپایی یادتون نره". یعنی من چسبیدم به سقف ها، من؟ دختر خانوم شدم دوباره؟ قدرت خداااا.
همونروز به این فکر کردم که این ظاهر حاج خانومی به هیکل و راه رفتنم بر نمیگرده. هرچیه تو صورت و موهامه که تو استخر طبعاً زیر کلاهه؛
موهام سفید شده تک و توک ولی نه اونقدری که تو چشم بزنه. راستش از رنگ و مش و این چیزها هم خیلی خوشم نمیاد. به نظرم اونها آدمو پیرتر میکنند.
پس چیه دلیل این حاج خانومی؟"احتمالاً کار، کار این چین و چروکها و احتمالاً افتادگی پوسته که چون خودمو تو آینه هر روز میبینم زیاد متوجهشون نمیشم." .
این نتیجه رو هم چند روز پیش گرفتم و درراستای همین قضیه اون روزی که رفته بودم انقلاب ، روی یکی از پیشخوانها کتابی دیدم به اسم یوگای صورت و با خودم فکر کردم شاید این چارۀ درد من باشه. تو این کتاب هر شکلکی که بشر میتونه از خودش دربیاره عنوان شده و به عنوان یکی از روشهای ضد پیری و افتادگی اینور و اونرو صورت. یعنی هی شکلک دربیارید تا پیر نشید. از اون روز تا به حال دو تا از این یوگاها رو که خیلی هم بهم فشار نیاره رو تمرین میکنم تا ببینم نتیجش چی میشه!
بعدش هم اینکه من به این نتیجه هم رسیدم که شاید یکی از دلایلش این باشه که من کرمهای درست و حسابی مصرف نمیکنم. تنها کرمی که به عنوان ضد پیری مصرف میکنم این کرم دور چشم آردنه که گهگاه میزنم و نمیدونم فرقی هم میکنه زدن و نزدنش!.
اینهمه صغری کبری جیدم که بگم چی؟ که بگم بگم آیا شما کرمی میشناسید که برای ان چین و چروکها خوب باشه و خوب جواب داده باشه و بتونم از این چین و چروکهایی که به وجود میاید جلوگیری کنم.
یک کرمی معرفی کنید لطفاً که تاثیرش رو دیده باشید. من ایوروشه رو شنیدم. به نظرتون خوبه یا نیوآ بهتره. یا بهترش رو سراغ دارید؟ ولی تروخدا سراغ خیلی گرون ها نرید ها، یک چیزی باشه در حد وسع بشر!، اونهم اینطوری نباشه که بیشتر وزنش وزن قوطیش باشه تا کرم!
بعد هم میخوام بپرسم این یوگای صورت و این شکلکها کارسازه یا نه، یا فقط اسباب خندۀ فراز و باباش دارم میکنم خودم رو؟
خلاصه ببینم با نظراتتون چگونه من رو یاری میکنید که از یک "حاج خانوم" دوباره به یک "دختر خاوم" تبدیل شم! (آیکون چشمک و بوس و مخلفات رو لطفاً اینجا لحاظ کنید).
نکته: خواهشاً نیاید بگید تو باید افتخار کنی به این چین و چروکها و سن و حاج خانومیت .
قربان شما
"حاج خانومی" که دوست نداره "حاج خانوم" باشه.
نکته: خواهشاً نیاید بگید تو باید افتخار کنی به این چین و چروکها و سن و حاج خانومیت .
قربان شما
"حاج خانومی" که دوست نداره "حاج خانوم" باشه.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر